کد مطلب:122479 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:314

وصیت حضرت امام حسن مجتبی به برادرش حضرت حسین بن علی
این وصیتی است از حسن بن علی بن ابیطالب (ع) بسوی برادر خود حسین بن علی (ع) وصیت می كنم كه گواهی میدهم بوحدانیت خدا كه در خداوندی شریك ندارد و در پادشاهی كسی شریك او نیست و اوست سزاوار پرستیدن و در معبودیت شریك ندارد.

و محتاج بمعین و یاوری نیست و همه چیز را او خلق كرده است و هر چیز را او تقدیر كرده و او سزاوار است بعبادت و پرستش و بحمد و ستایش هر كس كه اطاعت او كند رستگار است و هر كه معصیت او كند گمراه می شود و هر كه توبه كند بسوی او هدایت می یابد. پس وصیت و سفارش می كنم تو را ای حسین در حق آنها كه بعد از خود می گذارم از اهل خود و فرزندان خود و اهل بیت تو كه درگذری از گناهكاران ایشان و قبول كنی احسان نیكوكاران ایشان را و خلف من باشی نسبت بایشان و پدر مهربان باشی برای آنها و آنكه دفن كنی مرا با حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله.

همانا من احقم به آن حضرت و به خانه او از آنهائی كه بی رخصت او داخل خانه او شده اند و حال آنكه حق تعالی نهی كرده است از آن چنانچه در كتاب مجید خود فرمود: یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لكم (آیه 53 سوره احزاب)، پس بخدا سوگند كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله رخصت نداد ایشان را در حیات خود كه بی اذن داخل در خانه او شوند و هم رخصتی بایشان نرسید بعداز وفات آن حضرت و لكن ما ماذونیم و رخصت



[ صفحه 254]



داریم تصرف نمائیم در آنچه از آنحضرت بمیراث بما رسیده است پس ای برادر اگر آن زن مانع شود سوگند میدهم تو را بحق قرابت و رحم كه نگذاری در جنازه ی من بقدر محجمه از خون بر زمین ریخته شود تا حضرت رسالت (ص) را ملاقات كنم و نزد او مخاصمه نمایم و شكایت كنم به آن حضرت از آنچه بعد از او از مردم كشیدم. و موافق روایت كافی و غیره فرمود پس جنازه مرا حمل دهید به بقیع و در نزد مادرم فاطمه علیهاالسلام مرا دفن كنید چون از وصایای خویش فارغ گردید دنیا را وداع كرده بسوی بهشت خرامید.

ابن عباس گفت كه چون آن حضرت بعالم بقا رحلت فرمود امام حسین علیه السلام مرا و عبدالله بن جعفر و علی پسر مرا طلبید و آن حضرت را غسل داد و خواست كه در روضه منوره حضرت رسول صلی الله علیه و آله را بگشاید و آن حضرت را داخل كند.

پس مروان و آل ابی سفیان و فرزندان عثمان جمع گشتند و مانع شدند و گفتند عثمان شهید مظلوم به بدترین مكانها در بقیع دفن شود و حسن علیه السلام با رسول خدا، این كار هرگز نخواهد شد تا نیزه ها و تیرها و شمشیرها شكسته شود و جعبه ها از تیر خالی شود. امام حسین علیه السلام فرمود بحق آن خداوندی كه مكه را حرم محترم گردانید كه حسن فرزند علی و فاطمه (ع) احق است به رسول خدا (ص) و خانه او از آنها كه بی رخصت داخل خانه او گردیده اند بخدا سوگند كه او سزاوارتر است از آن حمال خطاها كه ابوذر را از مدینه بیرون كرد و با عمار یاسر و ابن مسعود كرد آنچه كرد و قرق كرد اطراف مدینه و چراگاه آنرا و راندگان رسول خدا را پناه داد. و موافق مضامین روایات دیگر مروان بر استر خود سوار شد به نزد آن زن رفت و گفت حسین (ع) برادر خود حسن علیه السلام را آورده است كه با پیغمبر (ص) دفن كند بیا و مانع شو گفت چگونه مانع شوم.

پس مروان از استر بزیر آمد و او را بر استر سوار كرده بنزد قبر حضرت رسول



[ صفحه 255]



صلی الله علیه و آله آورد و فریاد می كرد و تحربص می نمود بنی امیه را كه مگذارید حسن (ع) را در پهلوی جدش دفن كنند ابن عباس گفت در این سخنان بودیم كه ناگاه صداها شنیدیم و شخصی را دیدم كه اثر شر و فتنه از او ظاهر است می آید چون نظر كردم دیدم (فلانه) است با چهل كس سوار است و می آید و مردم را تحریص بر قتال می كند چون نظرش بر من افتاد، مرا طلبید و گفت یا بن عباس شما بر من جرئت بهم رسانیده اید هر روز مرا آزار می كنید می خواهید كسی را داخل خانه من كنید كه من او را دوست نمی دارم و نمی خواهم من گفتم واسؤاتاه یك روز بر شتر سوار می شوی و یكروز بر استر و می خواهی نور خدا را فرو نشانی و با دوستان خدا جنگ كنی و حایل شوی میان رسول خدا و حبیب و دوست او پس آن زن به نزد قبر آمد و خود را از استر افكند و فریاد زد بخدا سوگند كه من نمیگذارم حسن (ع) را در اینجا دفن كنید تا یكمو در سر من هست.

و بروایت دیگر جنازه آن حضرت را تیر باران كردند تا اینكه هفتاد تیر از جنازه آن جناب بیرون كشیدند پس بنی هاشم خواستند شمشیرها بكشند و جنگ كنند حضرت امام حسین علیه السلام فرمود بخدا سوگند میدهم شما را كه وصیت برادرم را ضایع نكنید و چنین مكنید كه خونی ریخته شود پس با ایشان خطاب كرد كه اگر وصیت برادرم نبود هر آینه می دیدید چگونه او رانزد پیغمبر صلی الله علیه و آله دفن می كردم و بینی های شما را بر خاك می مالیدم. پس جنازه آن حضرت را برداشتند و بجانب بقیع حمل دادند و نزد جده او فاطمه بنت اسد رضی الله عنها دفن كردند، نقل از كتاب منتهی الآمال مرحوم ثقة الاسلام محدث قمی.



بجز نعش حسن نعشی بدوران

نگشت از بعد كشتن تیر باران





[ صفحه 256]





جراحاتی كه از شمشیر و خنجر

شهید كربلا را بد به پیكر



حسن را بر جگر بودی پس افزون

ز تیر طعنه آن مردم دون





[ صفحه 257]